حسن زیرک
حسن زیرک | |
![]() |
|
نام اصلی | حسن زارعی |
نام | حسن زیرک |
زادهٔ | ۲۹/۱۱/۱۹۲۱ میلادی بوکان، ایران |
درگذشت | ۳۰/۷/۱۹۷۲ بوکان، |
ملّیت | ایرانی |
حوزه فعالیت | موسیقی |
سبک | سنتی |
حسن زیرک (۱۹۲۱-۱۹۷۲بوکان)( صدای وی راهنما·اطلاعات) خواننده ترانههای کردی در مناطق کردنشین غرب ایران بود. از وی بیش از ۱۳۰۰ ترانه و آواز به یادگار ماندهاست.
[ویرایش] زندگی
استادحسن زیرک در ۸ آذر ۱۳۰۰ (۲۹/۱۱/۱۹۲۱ میلادی) در محلهٔ قلعهٔ سردار شهر بوکان آذربایجان غربی در ایران به دنیا آمد. در پنجسالگی پدرش درگذشت و زندگی را در رنج گذراند. چندی در شهرهای ایران و عراق سپری کرد. یکی از شهرهایی که در آن مدت زیادی اقامت داشت، کرمانشاه بود. همکاری او در این شهر با هنرمندان برجستهٔ کرمانشاهی همچون مجتبی میرزاده، محمد عبدالصمدی، اکبر ایزدی، و بهمن پولکی سبب خلق آثار زیبایی شد (که برجستهترین کارهای وی میباشد).
وقتی در عراق بود، در مسافرخانهٔ «فندق شمال» به شاگردی پرداخت. روزی هنگام نظافت، که مشغول زمزمهٔ یکی از ترانههایش بود، مسافری به نام جلال طالبانی (رهبر اتحادیهٔ میهنی کردستان عراق و رئیسجمهور کنونی دولت موقت عراق)، که در آنجا اقامت داشت، با شنیدن صدای حسن زیرک، او را به رادیو بغداد برد و زیرک در آنجا مشغول به کار میشود. مدتی در بخش کردی رادیو بغداد همکاری کرد. از سال ۱۳۳۷، که بخش کردی رادیو ایران در تهران گشایش یافت، همکاری خود را با این مرکز آغاز کرد. آثاری که حسن زیرک در رادیو تهران به ضبط رساند، اغلب با ساز استادانی همچون حسین یاحقی، حسن کسایی، جلیل شهناز، جهانگیر ملک، احمد عبادی، و با سرپرستی مشیر همایون شهردار همراه بود.
حسن زیرک گرچه به خاطر شرایط سخت زندگی از تحصیل بیبهره ماند، اما استعداد کمنظیری در سرودن شعر و آهنگسازی کردی داشت. این استعداد به همراه صدای منحصربهفرد، سبب شد که ترانههایش در سرتاسر کردستان محبوبیت یابد. صدای او همچنان در مناطق کردنشین و در کوچه و خیابان و از خانهها و مغازهها به گوش میرسد.
حسن زیرک با خانم میدیا زندی، گویندهٔ بخش کردی رادیو تهران، ازدواج کرد که حاصل آن ازدواج دو دختر به نامهای مهتاب (آرزو) و مهناز (ساکار) بود. او چند ترانه نیز برای فرزندانش اجرا کردهاست. حسن زیرک، نه در ایران و نه در عراق روی خوشی و راحتی و آزادی را ندید. رفتار دولت وقت ایران با حسن زیرک او را دچار مشکلات فراوانی کرد، بهویژه وقتی که دکتر شیخ عابد سراجالدینی، رئیس وقت برنامههای کردی رادیو تهران بود، به او اجازهٔ کار نداد و این کار سراجالدین چنان تأثیر منفیی بر دل لطیف حسن گذاشت که دیگر به رادیو برنگشت و با دلی شکسته باروبنهٔ خود را به سوی بغداد پیچید. در آنجا نیز او را دچار مشکل کردند. او را گرفتند و روانهٔ زندان کردند؛ در آنجا زیرک را به پنکهٔ سقفی بستند و شکنجه کردند. پس از رهایی از بغداد مجدداً به تهران برگشت؛ در تهران نیز ساواک او را گرفت و شکنجه داد که جریان شکنجهاش در ساواک را خودش در نوار گفته و با صدای او هنوز به یادگار ماندهاست. در سالهای ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۳ در کرمانشاه بود و با رادیو کرمانشاه همکاری داشت.
سالهای پایانی زندگی حسن زیرک در تلخی و ناکامی گذشت و چندان به آوازخوانی نمیپرداخت. در منطقهٔ بوکان قهوهخانهای دایر کرد و در میان مردمی که دوستشان میداشت و دوستش داشتند، آخرین نفسهایش را در رنج و بیماری کشید.استادحسن زیرک درهفتم مردادماه سال ۱۳۵۱، برابر با ۳۰/۷/۱۹۷۲در سن ۵۰ سالگی در بیمارستان بوکان به علت بیماری از بین رفتن کبد و ناراحتیهای معده درگذشت و در دامنهٔ کوه نالشکینه به خاک سپرده شد. درهنگام مرگ استادحسن زیرک،رادیولندن ازبزرگواری اویادمی کندو می گوید:
{{یگانه هنرمند مردم کرد دربیمارستان بوکان درگذشت}}
[ویرایش] نظر دیگران دربارهٔ حسن زیرک
همسر حسن زیرک، که خود گویندهٔ بخش کردی رادیو تهران بود، مینویسد:
«حسن زیرک نزدیک به هزار ترانه در تهران و کرمانشاه اجرا کردهبود و به خاطر همین ترانههای او بود که روزانه نزدیک به دوهزار نامه ارسال میشد، و حتی درون نامه پول قرار میدادند تا ترانهٔ مورد درخواست آنان پخش شود. برنامههای کردی رادیو تهران و کرمانشاه به خاطر صدای دلنشین حسن زیرک مورد توجه همه قرار گرفته بود و آن موقع هر روز دو بار برنامههٔ «ما و شنوندگان» پخش میشد. حسن زیرک با صدای رسا و لذتبخش خود باعث معروفیت و کیفیت و شکوفایی برنامههای کردی در تهران و کرمانشاه شدهبود و سیل نامههای طرفداران ترانههای او هر روز به رادیو جاری بود. اما، با وجود اینهمه خدمت، حسن زیرک را دیگر به رادیو راه ندادند و او را از یاد بردند درحالی که در ۲۸ مرداد ۱۳۴۱، که برد ایستگاه رادیوی کرمانشاه به صد کیلووات رسیدهبود، صدای حسن زیرک به همهٔ شهرها و روستاهای کردنشین میرسید.»
شهرام ناظری، هنرمند موسیقی سنتی ایران، درخصوص صدای حسن زیرک چنین اظهار داشت:
«درخصوص مرحوم حسن زیرک، درمجموع فقط میتوانم بگویم که یک انسان نابغه به معنای واقعی بود. یعنی در همان لحظه که وارد ارکستر رادیو میشد و به اتاق ضبط میرفت، بداهتاً هم شعر میسرود، هم آهنگ میساخت، و هم آن را میخواند، که تاکنون چنین موردی در موسیقی سابقه نداشتهاست. با توجه به این نکته که ایشان سواد خواندن و نوشتن هم نداشتند اما موسیقی و شعر را به صورت الهامی و حفظشده میخواند و واقعاً از افراد کاملاً استثنایی و از نوابغ موسیقی کردی بودند و بنده در میان خوانندگان کرد علاقهٔ خاصی به صدای حسن زیرک دارم.»
فاروق صفیزاده بورهکهای، از پژوهندگان معاصر، درخصوص حسن زیرک مینویسد:
«حسن زیرک بیش از هزاروپانصد ترانه ساختهاست و همهٔ آهنگهای ترانهها و بیشتر سرودههای آن را خود میساخته و میسرودهاست. از آهنگهای این هنرمند بزرگ بیشترِ ترانهسرایان امروز فارس و کُرد و بیگانه و تُرک نیز سود بردهاند و امروز هر آهنگی که پدید میآید، نشانی از آهنگهای این هنرمند را در خود نهفته دارد. هنگامی که به آهنگهای او گوش فرامیدهی، زندگی را با همهٔ آزارها و مویهها و رنجهایش درمییابی. بر همین پایه، آهنگهای حسن زیرک نشانهٔ زندگی هر کُرد آریایی رنجکشیده را در خود نهفته دارد.
مجتبی میرزاده، نوازندهٔ ویولون و موسیقیدانی که در تمام آثار حسن زیرک در دههٔ ۱۳۴۰ در ارکستر رادیو کرمانشاه نوازندگی و تنظیم آهنگهای او را به عهده داشته، درمورد این هنرمند فقید در گفتوگو با راقم این سطور چنین اظهار داشت:
«حسن زیرک، با اینکه مطلقاً سواد نداشت، اما اشعار اغلب آثارش را به صورت بداهه و در آن لحظه که میخواند میسرود. وی از حافظهای بسیار قوی در حفظ شعر و آهنگ و مقامهای کردی برخوردار بود، و باید گفت که حسن زیرک هیچگاه در موسیقی کُرد تکرار نخواهد شد، چرا که ماندگارترین و زیباترین نغمات کردی را خلق کرد، و اینک نهتنها در ایران، بلکه حتی در میان کردهای عراق، سوئد، و سایر نقاط جهان، آثار و نام و یاد او از مقام و منزلت والایی برخوردار است. بیژن کامکار، خواننده و نوازنده، با اعلام این مطلب که علاقهٔ زیادی به صدای مرحوم حسن زیرک دارد، گفتهاست:
«حسن زیرک یکی از برجستگان موسیقی کُرد به شمار میآید و خیلی از آهنگهای کردی یا فارسی که الان به اجرا درمیآید، الهامگرفته از آثار آن هنرمند است. شهرت و محبوبیت حسن زیرک فقط محدود به مرزهای ایران نیست، بلکه در کشورهای اروپایی و تمام نقاط کردنشین جهان امتداد دارد.»
قادر عبداللهزاده
قادر عبداللهزاده | |
---|---|
![]() مقبره وی در پارک حسن زیرک
|
|
اطلاعات هنرمند | |
نام اصلی | قادر عبداللهزاده |
نام مستعار | قاله مه ره |
اهل کشور | ![]() |
سبکها | سنتی |
کار(ها) | موسیقی،فعال سیاسی |
ساز(ها) | نی سنتی بنام شمشال |
نی | |
مدت کار | ۴۱سال سابقه |
بنیانگذار | نی سنتی شمشال |
جایزه(ها) | ۱۹۹۳ جایزه آلمان به بهترین و اصولیترین نوع نینوازی |
کاک قادر عبداللهزاده،( قطعه ی نواخته شده توسط وی راهنما·اطلاعات) ملقب به «قاله مهره»، یکی از نوازندگان مشهور شمشال (نوعی نی سنتی) در کردستان و اهل روستای کولیجه بوکان بود.
او در بیش از ۲۰ کشورجهان به اجرای موسیقی پرداخته و یکی از بزرگترین نوازندگان مقامی ایران بود. [۱]
قاله مه ره در ساعات پایانی شب پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۸ بر اثر بیماری «» و بیماری قلبی در ۸۴ سالگی در بیمارستان شهید قلی پور بوکان درگذشت.
محتویات[نهفتن] |
بیوگرافی [ویرایش]
کاک قادر از خانوادهای فقیر در اطراف بوکان متولد شد. از کودکی به کار کشاورزی و چوپانی پرداخته است. به گفته خودش از کودکی با شمشال همدم بوده است و چون مردم دوست و به هنری که داشته علاقه زیادی داشته است هر جا و هر شهر و هر کوهساری و برای هر کسی شمشال می نواخته است. و مردم نیز بدان اهمیت میدادند و وی را مورد احترام قرار میدادند. تنها راه کسب درآمدش هم نی زنی است و از این راه امرار معاش میکند.[۲]
آثار [ویرایش]
سالانه از وی در مراسم زیادی دعوت میشود که اسامی بعضی از آنها به شرح زیر است: بمباران شیمیایی سردشت، بمباران شیمیایی حلبجه و انفال مردم کردستان عراق و رادیو تلویزیون مهاباد
فلوت مام قاله کاک قادر به شمشال خود علاقه زیادی دارد و به گفته وی کسی از شمشالی که او دارد ندارد و نمیتواند درست کند. این شمشال را کاک قادر حدود ۳۰ سال قبل از فرزند یک سید با یک راس گوسفند معاوضه کرده است. او می گوید: «عاشق شِمشال سید شده بودم. چند بار رفتم پیشش و بهش پیشنهاد خرید شِمشالش را دادم ولی قبول نکرد. پس از مدتی مریض شد و مرد. من هم شِمشالش را از پسرش با یک رأس گوسفند که آن زمان ۵ قِران قیمت داشته معاوضه کردم.» کاک قادر میگوید بعد از مرگ من فلوتم را به موزه کردستان عراق منتقل کنید چون قدیمی و از نیاکانان کرد بر جای مانده و به دست من رسیده است و قدمت آن به ۱۵۰ سال قبل میرسد.
پدر، پدربزرگ و برادران قاله مهره هم از نوازندگان برجسته و مشهور شِمشال بوده اند؛ ولی او میگوید که هیچکس استاد او نبوده و ساز زدن را به او یاد نداده است. قاله مهره خدا را استاد خود می داند. آهی می کشد و درحالی که اشک در چشمانش جاری شده، می گوید:«همه چیز از یک خواب شروع شد. فصل پاییز بود. بچه بودم، مهمانی یکی از فامیل هایم دعوت شده بودیم. برادرم و دو نفر دیگر از بستگانم شِمشال می زدند. می خواستم شِمشال بزنم، ولی مثل آن ها نمی توانستم. آن ها هم مرا بیرون کردند و من هم گریه کنان به سمت یه خونه گِلی دویدم و تا اون جایی که تونستم گریه کردم و همون جا خوابم برد. یک نفر اومد تو خوابم و بهم گفت: «عبدالقادر، عبدالقادر، پاشو، از بس گریه کردی حوصله خدا رو هم سر بردی، برو و شِمشال بزن». او ادامه میدهد: «وقتی از خواب بیدار شدم، شروع کردم به نواختن شِمشال. دیگه قادر دیروز نبودم و کسی حریف من نبود».
لقب قاله مره (قادر آرام) را شیخ محمد (شیخ منطقه برهان، منطقه ای که قادر در آن زندگی میکرد) که از کودکی قادر را بسیار دوست میداشت به وی داد.
قاله مهره در بین ترانه هایی که میزند خود ترانه «کا نبی خواز» را خیلی دوست دارد. کا نبی خواز، اسم مردی به نام «کاک نبی فَقِه وَیسه» بوده که در یک نبرد رویارو با «احمد خان نامی» ، از ارباب های «مراغه» هر دو به دست یکدیگر کشته می شوند. گفته می شود که این بیت را زنی به نام «خواز» که خواهر کا نبی بوده، سروده است.
او می گوید: «فقط زمانی که عاشق بودم و حال و هوای جوانی در سر داشتم در خلوت، حرف های عاشقانهای که در دل داشتم را با شِمشالم بیان می کردم و فقط برای خودم شِمشال میزدم؛ وگرنه همیشه برای مردم شِمشال نواخته ام.»
قاله مهره در حالی که سازش را در پارچهای گلدار تیره می پیچاند و آن را زیر بغلش می گذارد، از کنار دستفروش هایی رد میشود که عکس او را به قیمت ۵۰۰ تومان می فروشند. او می گوید: «این جا رو ترک می کنم و می رم یه جای دیگه ساز بزنم تا حرف هایی که در دل دارم رو برای مردمم بزنم.» خودش می گوید: تمام حیاتش را با ناراحتی و گرسنگی و سیاه چاره ای گذرانده است.
او معتقد بود که با مرگش صدای
پیکر ایشان با بدرقه گسترده هنر دوستان کرد که از شهرهای دور و نزدیک جمع شده بودند در ساعت ۱۷ (۵ بعدظهر) عصر جمعه اول خرداد ماه ۱۳۸۸ در کنار آرمگاه خواننده بزرگ کرد مرحوم حسن زیرک در دامنه کوه نالی شکینه (نعل شکن) در منطقه کلتپه بوکان آرام گرفت. و چندین جایزه دیگر از مردم کردستان ایران و عراقافتخارات وی دارای عناوین زیادی میباشد که بعضی عبارتند از: